کد مطلب:129800 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:137

دیدگاه مرحوم مقرم پیرامون سخن گفتن سر
حضرت سیدالشهدا (ع) از همان آغاز با قرآن همدم بود. زیرا قرآن و عترت دو ثقل رسول خدا (ص) و دو یادگار وی در میان امتش بودند. رسول خدا (ص) تصریح فرمود كه آن دو از یكدیگر جدا نمی شوند تا آنكه در كنار حوض بر من وارد شوند. از این رو تلاوت قرآن حسین (ع) در طول زندگی ترك نشد و پیوسته مردم را در سفر و حضر با آن تهذیب و ارشاد می كرد. سرانجام در روز عاشورا در مقابل آن مردم قرار گرفت تا با آنان اتمام حجت كند و راه راست را نشانشان دهد.

فرزند رسول خدا (ع) همچنان به سوی هدف مقدسش در حركت بود، تا آنكه سرش را بر نیزه كردند؛ و او در همانجا نیز قرآن خواند. شاید در میان مردم كسی باشد كه با نور قرآن هدایت گردد. اما آنچه دعوتگر هدایت با آن روبه رو شد، دركهای كوتاه، قلبهای مهر خورده و گوشهای كر بود. «ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی أبصارهم غشاوة».

این امر برای دانایان اسرار الهی جای شگفتی ندارد؛ زیرا خدای سبحان بنابر مصالحی كه خود بهتر می داند، حضرت سیدالشهدا را مأموریت داد تا در آن شرایط سخت بر ضد گمراهی قیام كند؛ و سپس به پیامبرش سفارش كرد كه این صفحه ی ویژه را برای فرزندش، حسین (ع) بخواند. بنابراین چاره ای جز تسلیم در برابر رضای پروردگار جهانیان نیست. «او درباره ی آنچه می كند پرسیده نمی شود و آنان پرسیده می شوند».

خداوند با اراده ی متعالی خویش خواست تا با این نهضت مقدس نسلهای حاضر و آینده را نسبت به گمراهی بنی امیه و كسانی كه دین را به بازیچه می گیرند، آگاه كند. از این رو


كارهایی انجام داد كه به وسیله ی آنها اركان شهادتی كه اساسنامه ی آن به وسیله ی خون پاك كسانی كه در مقابل منكر ایستادند نوشته شد، استوار گردید. در نتیجه ی این امر به شگفتیهایی آمیخته بود كه درك آن برای همگان آسان نیست. از آن جمله استشهاد سر مبارك امام (ع) به آیه های شریفه قرآن است. سخنی كه از آن سر مبارك شنیده شد با همه ی كسانی كه شهوت پرستی دیده ی حق بین آنها را كور كرده بود اتمام حجت كرد؛ و تأكیدی بود بر حقانیت دعوت آن حضرت كه هدفی جز خشنودی پروردگار عالمیان نداشت. نیز وخامت عاقبت كسانی را كه دست دشمنی به روی ایشان بلند كردند، نمایان ساخت و امت اسلامی را نسبت به گمراهی سركشان آگاهی بخشید.

ما از واقعیت قدرت الهی كه به سر مبارك حسین توانایی سخن بخشید بنابر مصالحی ناآگاهیم. خداوند به درخت هم قدرت داد كه با موسی سخن بگوید، در حالی كه درخت با سری كه در راه اطاعت خدای سبحان بریده شد هرگز قابل قیاس نیست!